فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
فونت زيبا ساز
 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ  ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ  ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ  ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ  ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ  ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ  ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ  ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ  ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ  ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ  ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ  ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ  ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ  ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد

♥▓..:(setayesh):..▓♥

♥▓..:(setayesh):..▓♥

ashegoneh

هيچ کس اشکي براي ما نريخت هر که با ما بود از ما مي گريخت
چند روزي هست حالم ديدنيست حال من از اين و آن پرسيدنيست گاه بر روي زمين زل مي زنم گاه بر حافظ تفال مي زنم حافظ ديوانه فالم را گرفت يک غزل آمد که حالم را گرفت:
ما زياران چشم ياري داشتيم خود غلط بود آنچه مي پنداشتيم

عاشقي يعني تحمل نه شكايت نه گله............

اگه!!!

اگه حتي بينمون باشه يه دنيا فاصله..........!!!!

بدترين درد اين نيست كه عشقت بميره
بدترين درد اين نيست كه به اوني كه دوستش داري نرسي
بدترين درد اين نيست كه عشقت بهت نارو بزنه
بدترين درد اينم نيست كه عاشق يكي باشي و اون ندونه
بدترين درد اين است يكي بميره . بعد از مرگش بفهمي كه دوستت داشته......!!!

خواستي
خواستم
رفتي
ماندم
نيامدي
ماندم
برنگشتي
ماندم
عشق ساختي
ماندم
آشيانه ساختي
ماندم
شکستي
شکستم
آن لحظه که آمدي
من مرده بودم

javahermarket

نوشته شده در چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:مطلب"مطلب عاشقانه,ساعت 15:20 توسط amir_ashegh|

کاش آسمان میدانست درد من چیست !

کاش میدانست نیاز من چیست!

کاش میدانست به یک قطره باران نیز قانعم....

کاش آسمان میدانست درد منی که همان کویر خشک و بی جانم چیست!

دلم مثل کویر از محبت و عشق خشک و بی جان است ، عاشقم ولی ،

یک عاشق تنها!

یک عاشق بی کس ! عاشقی که معشوقش در کنارش نیست....

کاش دریا میدانست کویر چیست!

راز درون دریا رویایی است محال برای همان کویر تنها!

دلم مثل کویر آرزوی دیدن دریا را دارد اما دریایی نیست

تنها یک خواب است و بس!

کاش باران میدانست معنی انتظار چیست ....

منی که همان کویر تشنه و بی جانم سالهاست که انتظار یک قطره باران

را میکشم اما افسوس که این انتظار بیهوده است....

و ای کاش آسمان میدانست درد دل این کویر خسته و تشنه چیست!

javahermarket

نوشته شده در چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:مطلب"مطلب عاشقانه,ساعت 11:15 توسط amir_ashegh|

کاش مي دانستيم زندگي کوتاست

کاش از ثانيه هاي زندگي لذت مي برديم

کاش قلبي رو براي شکستن انتخاب نمي کرديم

کاش همه را دوست داشتيم

کاش معني صداقت را ما هم مي فهميديم

کاش هيچ کودک فقيري ديگر خواب نان تازه وداغ را نمي ديد

کاش دلهايمان دريايي مي شد

کاش مي فهميديم زندگي زيباست

و

لذت مي برديم تا نهايت

کاش ميدانستيم که ما نمي دانيم فردا برايمان چه اتفاقي مي افتد

کاش بهانه اي براي ناراحت کردن دلهاي زخم خورده نبود

کاش...

کاش...

کاش...

javahermarket

نوشته شده در چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:مطلب"مطلب عاشقانه,ساعت 11:8 توسط amir_ashegh|

ای مسافر
ای جداناشدنی
گامت را آرامتر بردار
از برم آرامتر بگذر
تا به کام دل ببینمت
بگذار از اشک سرخ
گذرگاهت را چراغان کنم
آه که نمی دانی
سفرت روح مرا به دو نیم می کند
و شگفتا که زیستن با نیمی از روح تن را می فرساید
. بگذار بدرقه کنم
واپسین لبخندت را
و آخرین نگاه فریبنده ات را
مسافر من
آنگاه که می روی
کمی هم واپس نگر باش
با من سخنی بگو
مگذار یکباره از پا درافتم
فرق صاعقه وار را
بر نمی تابم
جدایی را لحظه لحظه به من بیاموز
آرام تر بگذر
تو هرگز مشایعت کننده نبودی
تا بدانی وداع چه صعب است
وداع توفان می آفریند
اگر فریاد رعد را در توفان نمی شنوی
باران هنگام طوفان را که میبینی
آری باران اشک بی طاقتم را که می نگری
من چه کنم
تو پرواز میکنی و من پایم به زمین بسته است
ای پرنده
دست خدا به همراهت
اما نمی دانی
که بی تو به جای خون
اشک در رگهایم جاریست
از خود تهی شده ام
نمی دانم تا بازگردی
مرا خواهی دید

javahermarket

نوشته شده در چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:مطلب"مطلب عاشقانه,ساعت 11:2 توسط amir_ashegh|

اينجا هوا خيلي سرده
فقط وقتي حضور گرمت هست منم سرما رو احساس نمي كنم
تمام من تويي
مي ترسم
از اين ترس هم ميترسم
مي ترسم از خواب بيدار بشم و ببينم كه تو هم يه رويا بودي
روياي يه خواب كودكانه
مي ترسم بخوابم و ديگه بيدار نشم و از ديدن اين رويا محروم بشم
منو باور كن كه هر چه هستم و
نيستم فقط
و فقط
تويي
اينا حرفاي يه بچه كوچولو نيست
خيلي وقته اداي بچه ها رو در مي يارم
آخه از اين همه مسئوليت آدم بزرگ ها خسته شدم
پس من و باور كن
من خيلي وقته دارم باهات زندگي مي كنم فقط وجودم رو احساس نمي كني
فقط ازت يه چيزي مي خوام
من و باور كن

خيالت پاورچين پاورچينوارد اتاقم شد..........

مثل هميشه متين و باوقار آرام اما پرشور .....

امد تا اتاقي را كه همچون گور سردي بود و من در ان همچون انساني بي روح.

اميد بخشد ...اميد زيستن...اميد زندگي ................

اميد اينكه روزي اين تنهايي و بار غم !!!

به سر خواهد آمد.

javahermarket

نوشته شده در چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:مطلب"مطلب عاشقانه,ساعت 10:51 توسط amir_ashegh|

اشكي دگرندارم ,خنديدنم به زوراست
نفرين به هرچه قسمت ,چشم دلم چه كوراست

قسمي نيست ميان من و تو

به خدا...!!!

به تو نام تو سوگند كه من از غم دوري تو...............!!!

بي صدا ميشكنم!

باز ز خود بي خبرم كرده اي
از همه سز گشته ترم كرده اي
هم نفس مرغ نواسنج صبح
همدم مرغ سحرم كرده اي
در كف درياي سرابي چنين
غوطه ور و دربدرم كرده اي
تا به سرا پرده عشق و نياز
هم ره مرغ اثرم كرده اي
صا عقه آسابه شرار فسون
ز آتش دل شعله ورم كرده اي
اي نگهت پردگي مهر و ماه
آينه دار سحرم كرده اي

ازم پرسيد: دوستم داري؟ گفتم آره...گفت چقدر؟ گفتم از اينجا تا خدا...اشک تو چشاش جمع شد و گفت: مگه نگفتي که خدا از همه چيز به ما نزديک تره

javahermarket

نوشته شده در چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:مطلب"مطلب عاشقانه,ساعت 10:49 توسط amir_ashegh|

اگر بيايي برايت از درد تنهاييي خواهم گفت

اگر بيايي برايت از چشمان باراني خواهم گفت

اگر بيايي برايت از قلبهاي سنگي خواهم گفت

اگر بيايي برايت از فريادهاي عاشقانه و اشكهاي تنهايي خواهم گفت

اگر بيايي برايت از گرمي عشق ورازهاي نهاني خواهم گفت

اگر بيايي..........!!

برايت از خلوتهاي شبانه با خدا خواهم گفت.

عشق تو به تارو پود جانم بسته است

بي تو در هاي جهانم بسته است

از دست تو خواهم كه بر آرم فرياد

در پيش نگاه تو زبانم بسته است

javahermarket

نوشته شده در چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:مطلب"مطلب عاشقانه,ساعت 10:46 توسط amir_ashegh|

تورا چون نسيم صبا دوست دارم
تورا چون حديث وفا دوست دارم
تورا چون گل مانده در باغ هستي
تورا چون صفاي دعا دوست دارم...........!!

وقتي كسي نيست كه بهش فكر كني به آسمون فكر كن . چون تو آسمون كسي هست كه هميشه به تو فكر ميكنه!

می خواستم سایبان و تکیه گاه زندگی او باشم. آما آنقدر خودم را پایین آوردم و او را بالا بردم که دیگر

فاصله ها فرصتی ندادند تا هر یک ٬ دیگری را ببینیم! حیف دیر دانستم که عشق٬ خواری نیست.


دیروز با خودش قرار گذاشت دیگر غمگین نباشد و برای چیزی گریه نکند. وقتی به مشکلاتش که به خاطر آنها غمگین میشد٬ فکر کرد٬ آنقدر خندید که اشک از چشمانش جاری شد.

 

javahermarket

نوشته شده در چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:مطلب"مطلب عاشقانه,ساعت 10:43 توسط amir_ashegh|

ديشب شب روياي تـو بود و تـو نبودي

در گوش من آواي تو بود و تو نبودي

دل زيـر لـب آهسته تـمـناي تـو مي کرد

در حسرت ايـماي تو بـود و تو نبودي

نــقـاشي دريـا کـه کــشيـدم تـک وتنـها

مـحـتـاج تـماشـاي تـو بـود و تـو نبودی

صد قافيه زد دل بـه هـواي سـر کـويت

دل وسعت دريـاي تو بـود و تو نبودي

ديشب که گل از آيينه ي ماه گل انداخت

در فـکـر تــمـنـاي تو بـود و تو نبودي

 

javahermarket

نوشته شده در چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:مطلب"مطلب عاشقانه,ساعت 10:5 توسط amir_ashegh|

شب سردي است و من افسرده راه دوري است و پايي خسته تيرگي هست و چراغي مرده مي كنم تنها از جاده عبور دور ماندند ز من آدمها سايه اي از سر ديوار گذشت غمي افزود مرا بر غم ها فكر تاريكي و اين ويراني بي خبر آمد تا به دل من قصه ها ساز كند پنهاني نيست رنگي كه بگويد با من اندكي صبر سحر نزديك است هر دم اين بانگ برآرم از دل واي اين شب چه قدر تاريك است خنده اي كو كه به دل انگيزم ؟ قطره اي كو كه به دريا ريزم ؟ صخره اي كو كه بدان آويزم ؟ مثل اين است كه شب نمناك است غم من ليك غمي غمناك است


این را می دانم

که تورفته ای ودیگرنخواهی برگشت

وازتوفقط تاریکی توی دلم مانده است

اما سالهاست توی این تاریکی ها به

دنبال تو میگردم که شاید برگردی


****

بارها خواستم رازی را که مدت هاست درقلبم نگه داشته ام فاش کنم

خواستم بگویم که دوستت دارم اما نتوانستم هرگاه ازکنارم می گذشتی

آرزومی کردم این رازرا درچشمانم بخوانی ولی افسوس توبی اعتنا از

کنارم می گذشتی تا آنکه چند روزپیش قلم را به دست گرفتم وخواستم

برایت بنویسم که ازاین همه بی مهری هایت متنفرم اما وقتی قلم را از

روی کاغذ برداشتم با تعجب مشاهده کردم که نوشته ام

با تمام وجود دوستت دارم

****



روزی فراموشم خواهی کرد ودرتنهایی به سراغم نخواهی آمد زمانی که

آب ازتشنگی هلاک میشود.زمانی که پرنده درقفس به دنبال آسمان میگردد

خودنویس خود را ازجوهرمحبت پرمیکنم وبرایت آیات غم را با قطرات اشک

مینویسم وهمیشه به یادت میگویم که دوستت دارم

javahermarket

نوشته شده در سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:مطلب"مطلب عاشقانه,ساعت 22:47 توسط amir_ashegh|



Design By : P I C H A K . N E T



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد